کافه تدبیر

0 %
محمود مزینانی
مترجم و پژوهشگر حوزه های مدیریت
و مشاوره مدیریت
حوزه های پژوهشی
  • امور مالی و بانکی
  • مدیریت منابع انسانی
  • استراتژی
  • بازاریابی

سنجه ای برای تمام فصول

20 دی 1401

بخشی از این یادداشت در روزنامه 20 دی ماه 1401 دنیای اقتصاد منتشر، در اینجا به شامل کامل آن را در وبلاگ خودم قرار داده ام.

نام این یادداشت از فیلم “مردی برای تمام فصول” فرد زینمان(Fred Zinnemann) به عاریه گرفته شده است که زندگی توماس مور، حقوقدان و سیاست مدار سده 16 میلادی را روایت می کند؛ سنجه ای برای تمام فصول به سنجه ستاره قطبی(North-Star-Metric) می پردازد که می تواند در سفرهای بلند سازمانی، مرجعی قابل اتکاء در حفظ جهت حرکت سازمان باشد؛ همان ستاره ای که در پیشانی آسمان، راه و بیراه را برای مسافران می نمایاند.

اگر بتوانید سازمان را حول ارزشی که در چشم انداز تعریف کرده­اید نگه دارید، و اشتباه راهبردی هم نداشته باشید، راه موفقیت برای شما هموار است؛ واقعیت دردناک آنجاست که با فاصله گرفتن تصمیم در طول خط فرماندهی، و با تکثیر فعالیت­ها و خردشدن استراتژی به اقدامات عملیاتی، مجموعه ای از انحرافات، که شاید قابل چشم­پوشی باشد، شکل می گیرد؛ اما این خرده انحرافات تبدیل به انحراف اساسی در جهت حرکت سازمان یا میزان موفقیت آن می گردد و شاید با جهشDNA سازمان، سرمنشاء غده ای سرطانی شود که اگر نه مرگ، ولی سازمان را نیازمند جراحی عمیق  و دردآور نماید.

رسالت بسیاری از برنامه­های رنگارنگ و ابزارهای مختلف و روش­های گوناگون، نگه داشتن سازمان حول هدف است؛ به شکلی که بیشترین تمرکز بر روی عملیاتی که معطوف به هدف شرکت باشد، محقق گردد.

مدیران در سازمان های مختلف سعی در مختصر کردن داستان هایی خود در “یک روایت یک جمله ای” دارند تا سازمان به مثابه کل منسجم را به میدانی هدایت نمایند که حد بهینه عملیات در آن نقطه است؛ همانجایی که رقابت می کنند، مزیت رقابتی خود را می سازند، قابیلت های خود را توسعه می دهند و شایستگی های خود را پرورش می دهند و نهایتاً از فرصت ها، بر اساس نیاز برآورده نشده بازار، یک مبادله با مشتری ساخته و سود می برند.

بنا به شواهد تاریخی، هم­محور کردن گروه­های انسانی، کار پیچیده ایست؛ ارزش ها تغییر نمی کنند اما وزن دهی و نگرش افراد به آن ها می تواند باعث انحراف شود. شکست و نگون­بختی سرداران و رهبران اقتصادی، مذهبی و سیاسی همه در تأیید این مدعاست؛ اگر چه کنترل، از جمله ابزار مدیریت است اما الزاماً ابزار تضمین شده ای برای نتیجه گری مطلوب از موجودیت های انسانی نیست؛ کارکنان به واسطه ای رابطه کاری و حقوقی قالب سیستم های سازمانی را می گیرند و اما گرایش هایی خود را رها نمی کنند و انتظار خنثی بودن از افراد و گروه ها، انتظاری خوش فرجام نخواهد بود.

شاید اقبال دورکاری، فعالیت مستقل، کوچندگی، فروش خدمت به جای استخدام و شواهد دیگر نشان دهنده تمایل “انسان خودیافته” برای حفظ نگاه مستقل باشد که کنترل او را دشوار نموده و جهت گیری سازمان را تحت تأثیر قرار می دهد.

با این وجود اما، سازمان ها هنوز هستند و افق منسوخ شدن آن ها در بخش های عمومی، خصوصی و غیر انتفاعی فعلاً قابل رویت نیست پس، نیاز به هم محوری و تمرکز ضرورتی است که قابل چشم پوشی نبوده و رو به گسترش است.

جدول شماره (1) شاخص ها و متدهایی هستند که در صنایع مختلف، برای حرکت در مسیر چشم انداز استفاده می شوند؛ مهم انطباق عملکرد با مسیر تحقق اهداف است؛ اگر اینگونه نباشد این شاخص هایی بی معنی شده و تبدیل به فعالیت هایی بی اثر می شوند.

جدول شماره (3)

گزاره کوتاه

موقعیت مورد استفاده

ترجمه

نام شاخص

شواهدی از قرار داشتن در مسیر

ارزیابی عملکرد

Key Performance Indicator

KPI

توجه به نتیجه

رشد سریع – شرکت های نوپا

Objective and Key Results

OKR

جهت دهی به سمت راهبرد

کسب موفقیت

Critical Success Factor

CSF

خطوط راهنما از اکنون به آینده

عملیاتی کردن اهداف استراتژیک

Balance Score Card

BSC

 

یکی از شاخص هایی که اخیراً طرح و مورد توجه قرار گرفته و مفهومی بدیع به نظر می رسد شاخص ستاره قطبی است. ستاره ی قطبی، سنجه ای یکتا برای سازمان قابل تفسیر نیست بلکه رویکرد آن جهت دهی به سازمان در بازه های دراز مدت در افق استراتژیک و چشم انداز است.

در این نگاه مسیر گم نمی شود؛ ایده ها، فعالیت های برنامه ریزی شده و اقتضائی و حتی رفتارهای فردی و گروهی، نیم نگاهی به ستاره قطبی یا ارزش محوری کسب و کار دارند.

برای تعیین ستاره قطبی کسب و کار خود باید موضوعات زیر را در نظر بگیرید:

  • ریشه داشتن در ارزش پیشنهادی برای مشتری
  • پیوند آن با کسب درآمد
  • توان اندازه گیری پیشرفت

 

از تعیین معیارهایی بی اثر دوری کنید؛ زمانی داشتن فالور برای من مهم بود اما رشد دادن آن ها منجر به فروش یا پیشنهاد خدمت نشد و صرفاً وقت مرا هدر داد.

واتس اپ، شاخص خود را پیام های ارسالی تعیین کرده است، این شاخص نشان می دهد نصب برنامک و رجیستر کردن بدون استفاده از آن، ارزشی ندارد.

اگر مدل کسب و کار تارنمایی، تولید و ارائه محتوای برای مطالعه باشد؛ بهترین ستاره قطبی، شاید مدت توقف در سایت بهترین باشد؛ نمونه های از این سنجه در جدول شماره(2) آمده است.

جدول شماره (3)

ستاره قطبیشرکت
کاربرهای فعال شده در ماهفیس بوک
تعدادخرید در ماهآمازون
پیام های ارسال شدهواتس اپ
فرخوان خدمت در ماه(فراخوان خودرو در ماه)اوبر
تعداد شب هایی رزو شدهایر بی اند بی

 

متریک برای کارکنان باید شفاف باشد؛ این ابزار همانند جهت دهنده ای راهبردی عمل می کند. به طور کلی برای هر مدل کسب و کاری ستاره قطبی مناسب باید در نظر گرفت(جدول شماره(3)):

جدول شماره (3)

مدل کسب و کارستاره قطبینشانه ها
تجارت الکترونیکخریدسبد خرید
هتل داریدرآمدرزرو
تبلیغات فن آورانهدرآمد/کلیکبازدید تبلیغ
فروشنده خودرودرآمد یا فروشامتحان کردن خودرو توسط مشتری

 

قطعاً برای داشتن ستاره قطبی که هدف اصلی آن پرهیز از انحراف در تلاش هاست، اجماع و هدف گذاری و فهم مشترک از هدف نیز قابل تصور است. در این شیوه باید :

  • اطمینان یافت که سنجه، دارای دقت، جامعیت و اعتبار بوده و سازگار و زمان­دار و منحصربه فرد باشد.
  • متمرکز بر رشد و ایجاد ارزش برای ذی نفعان باشد
  • با برنامه ها زاویه نداشته و همسو با برنامه ها باشد
  • بخش های مختلف سازمان را هم جهت درگیر نماید.

در خاتمه نحوه ی گزینش ستاره قطبی اسپوتی فای(رسانه ی سوئدی فعال در حوزه موسیقی، ویدئو و پادکست) را مرور می کنیم:

ارسال شده در استراتژی
یک دیدگاه بنویسید